آن کبوتر که لب بام شما پر زد و رفت ، دل من بود که آمد به شما سر زد و رفت .
از من جدا شد و گفت : کار خداست … مانده ام مگر خدای او … خدای من هم نبود …
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما